همچو مطلب را درست میکنند که هر که اعتقاد کند که نه، الآن باید اعتصاب کرد، الآن باید ریخت در خیابان! اگر نریزیم در خیابان، چه خواهد شد. شما بدانید که هر چه آرامتر باشد مملکت، بهتر میشود اصلاحش کرد.
در یک محیطی که توی خیابان بریزند به جان هم، نمیشود اقتصادش را درست کرد؛ نمیشود دانشگاهش را درست کرد. وقتی محیط آرام باشد، توجه بکنند که باید آرام بشود، محصِّلین سر کلاس بروند، مشغول کارشان بشوند، معلمین مشغول کارشان بشوند، اساتید مشغول کارشان بشوند، زارع مشغول کارش بشود، کارگر مشغول کارش بشود، آرامش در یک مملکتی پیدا بشود، آن وقت کسانی که میخواهند خدمت بکنند، میتوانند خدمت بکنند. اما اگر آرامش نباشد، مثلًا فرض کنید که کردستان، که این اشخاص فاسد ریختند و به همش زدند، خوب، کردستان که نمیشود با اینکه به هم خورده است اسفالت بشود. جایی که دارند جنگ با هم میکنند دیگر اسفالت معنا ندارد یا مریضخانه درست بشود، این باید آرامش پیدا بشود تا بتوانند آنهایی که میروند برای اصلاح، اصلاح بکنند، مثلًا آقایان که در جهاد سازندگی رفتند- و خداوند همهشان را حفظ کند- یک همچو کار بزرگی را مشغول شدهاند و یک همچو فداکاری میکنند جوانها، میروند در جهاد سازندگی، کار بسیار با ارزش است، لکن اگر یک وقتی فرض کنید در آنجا هم آمدند یک شلوغکاری کردند، یک کاری کردند که نگذارند کار انجام بشود، خوب، محیط وقتی به هم خورده بشود، آنها هم نمیتوانند کارشان را انجام بدهند.