آنکه از همه چیز به کشور ما صدمهاش بیشتر بود این بود که نیروی انسانی ما را خراب کردند و نگذاشتند رشد بکند. مراکز فساد در شهرها، و بخصوص در تهران، آن قدر زیاد بود و آن قدر تبلیغ در کشاندن جوانهای ما به این مراکز فساد شد، و آن قدر راههای فساد را برای جوانهای ما باز کردند و دامنزدند به اینها اینکه کشاندند اینها را در مراکز فساد، این خرابی از همه خرابیها بدتر بود. خرابیهای مادی جبرانش آسانتر است از خرابیهای معنوی.
نفت ما را دادند و رفت و از بین رفت؛ حالا نفت را دوباره از سر، برای خود ایران است؛ کشاورزی از بین رفته بود؛ بعد دوباره قابل جبران است و ان شاء الله زود جبران میشود؛ لکن میشود- لکن نیروهای انسانی مهم است. اینها نیروهای انسانی ما را از بین بردند، نگذاشتند رشد بکند. در بین خود کشور ما جوری کردند که محتوای انسان را از بین بردند، یک صورتی گذاشتند و محتوا را گرفتند. طوری کردند که اعتماد ما هم به خودمان تمام شد. استقلال فکری ما را، استقلال روحی ما را، از دست ما گرفتند. این بدتر از آن استقلال گرفتنی بود که کشور ما استقلال نداشت. ما روحیه خودمان را از دست داده بودیم. هر چه میشد در ذهن همه این بود که باید از خارج این کارها درست بشود میخواستند اسفالت کنند یک خیابانی را، یا بین این شهر با آن شهر یک خطی بکشند، آن باید از خارج بیاید. اهانت کردند به نیروهای انسانی ما، محتوا را گرفتند. تا یکی مریض میشد، این باید انگلستان برود؛ حالا هم باز تتمهاش هست. اطبا که گاهی میآیند اینجا، میگویند ما خودمان میتوانیم معالجه کنیم اینهایی که میبرند آنجا، ما هم میتوانیم معالجه کنیم، لکن مردم را جوری بار آوردند که سلب اطمینان کردند از خودشان، استقلال فکری را از ما گرفتند. ما در فکر و در اندیشه و در روح وابسته شدیم.