گمان ندارم پیدا بشود یک کسی که این حرف را بزند. یا قبول دارم که مستشارهای خارجه رژیم، این ارتش ما را در تحت نظر دارد و ارتش ما تحت قیادت خارجی هستند، مستشارهای خارجی هستند، لکن این چیز خوبی است! تحت قیادت آنها بودن چیز خوبی است! و هکذا همه ابعادی که الآن ما به آن مبتلا هستیم. چه در ناحیه اصل نظام فرهنگی یا نظام ارتشی، و چه در ناحیه اقتصاد قبول بکنند به اینکه نفت ما را بیحساب دارند به امریکا میدهند و به جای آن پایگاه برای امریکا در ایران درست میکنند، این را قبول کنند لکن بگویند این کار خوبی است که ما میکنیم! خوب، یک انساندوستی است و محبت به همنوع است و مهمانپروری است و این طور چیزها! که ما نفتمان را بدهیم، خوب یک هدیهای است به یک مملکتی! خوب، هدیه میخواهیم بدهیم نفتمان را! آنها هم بیایند به جای اینکه به ما پول بدهند اسلحه بدهند! اما نه اسلحه به ما بدهند، این اسلحهای که اینها خیال دارند بیاورند در ایران و پایگاه درست کنند در مقابل شوروی، بیبهانه نمیشود آورد؛ به بهانه اینکه پول نفت را ما داریم میدهیم منتها پول نفت را اسلحه میدهیم. اسلحه! احتیاج دارد ایران به اسلحه! این اسلحههای بسیار هنگفت و زیادی که ایرانی اصلًا نمیداند که چه کارش بکند تا راه بیفتد و به این ایرانی هم نشان نمیدهند این مطلب را که این را چه کار بکن تا به راه بیفتد! اینها در اینجا میخواستند پایگاه درست کنند در مقابل شوروی. اگر همین طوری بگویند ما میخواهیم پایگاه درست کنیم، خوب صدایش در میآید؛ این هم- این قارداش «۱» هم صدایش در میآید میگوید من هم باید اینجا یک گوشه دیگر چه بکنم! اینها نمیخواهند این جور بشود. میگویند که ما نفت داریم میخریم و عوض داریم میدهیم. عوضْ چیست؟ عوضْ این است که اسلحه میدهیم و لیکن واقع مطلب پایگاه درست کردن برای امریکاست. و الآن ایران- خیلی از جاهای آن- این پایگاهها را دارد و مهیاست. خوب این را میگویند که یک کاری است که شده است و میشود لکن کار خوبی است انسان چنین انساندوست باشد! خوب، اگر این را هم خوب میدانند، این هم یک نفر پیدا بشود از دوستان شاه یا از رفقای امریکا که این مطلب را تصدیق کند، به همین طوری که من طرح میکنم، و امضا کند! پس این مطلب را که نمیتواند کسی بگوید که اینها کار خوبی است.