شما میدانید که اگر خدای نخواسته صدام
یک وقت دستش به تهران برسد چه خواهد کرد؟ برای شما اموال میگذارد؟ برای شما اعراض «۳» میگذارد؟ برای شما نفوس میگذارد؟ میدانید چه خواهد کرد؟ میدانید که خطر دارد الآن؟ خطر، صدام قابل آدم نیست، اما صدام و آنهایی که پشتوانه او هستند، دولتهایی که پشتوانه او هستند، آنهایی که کمک میکنند به آنها، قدرتهای بزرگی که اسلحه میدهند، قدرتهای بعد از او که آدم میفرستند، تجهیزات میفرستند و افراد میفرستند، خوب، یک همچو خطری الآن برای ایران هست. آیا در یک همچو خطری که، متوجه همه است، نه متوجه یک قشری، خطر خوزستان متوجه همه جای ایران است، خطر خرمشهر و آبادان و- عرض میکنم که- آنجاهایی را که آنها آن وقت در تصرف داشتند و آن کردند که مغول نکرده بود در طول تاریخ، این متوجه به همه است. انصاف است که در یک همچو وقتی احتکار بشود، این ملت را در مضیقه بگذارند؟ انصاف است که در یک همچو وقتی گرانفروشی بشود که دولت به جان بیاید و نتواند درستش بکند، یا باید کمک کرد به این دولت؟ تکلیف نداریم ما که کمک میکنیم تکلیف شرعی. این اصناف محترم، این بازاریهای محترم، اینها میتوانند مبارزه کنند با گرانفروشی، با اینکه اجناس را به قیمت ارزانتر بفروشند. آن مقدار که گیرشان آمده، اگر اجناس را به قیمت ارزان بفروشند، محتکرین کنار میروند، نمیتوانند نگه دارند، یا محتکرین را بروند خود اصناف بروند آنجا، به آنها بگویند آقا چرا این کار را میکنید؟
خوب، در یک همچو وقتی که همه چیز ما، در معرض خطر است، ما حق داریم که بنشینیم هی گله کنیم از که اینکه مثلًا فلان چیز کم است، فلان چیز زیاد است؟ خوب نمیتواند. مساله بالاتر از این معنایی است که من و شما خیال کنیم؛ مساله، مسئله امریکا است نه مسئله صدام. مسئله فرانسه هست، مسئله شوروی است.