فداکاری جوانان برای اسلام

سخنرانی در جمع کارکنان پخش رادیو (نقش رادیو و تلویزیون در جامعه)
۱۷ شهریور ۱۳۵۸/ ۱۶ شوال ۱۳۹۹ «۱»
جوانان پس از انقلاب,
فداکاری جوانان برای اسلام

من میل دارم که همه باورشان آمده باشد که این نهضتی که از اول تا آخرش- قریب پانزده شانزده سال، طول کشید و زحمتها کشیده شد، خونها داده شد و جوانها از دست رفت، خانه‌ها از دست رفت، خانمانها خراب شد، و خصوصاً در این یکی دو سال آخر که همه شاهد بودید که چه شد، باورمان آمده باشد که این همه برای اسلام بود. هیچ من نمی‌توانم تصور کنم و هیچ عاقلی نمی‌تواند تصور کند که بگویند ما خونهایمان را دادیم که خربزه ارزان بشود! ما جوانهایمان را دادیم که خانه ارزان بشود. هیچ عاقلی جوانش‌ را نمی‌دهد که خانه ارزان گیرش بیاید. مردم همه چیزشان را برای جوانهاشان می‌خواهند؛ برای خانمانشان می‌خواهند. این منطق، یک منطق باطلی است، که شاید کسانی انداخته باشند، مغرضها انداخته باشند توی دهن مردم که بگویند ما خون دادیم که مثلًا کشاورزیمان چه بشود. آدم خودش را به کشتن نمی‌دهد که کشاورزیش چه بشود. چرا همان منطقی که خود مردم در تمام طول مدت، و خصوصاً در این آخر، منطقشان بود آن را ذکر نمی‌کنند؟ همه دیدید که تمام قشرها، خانمها، ریختند توی خیابانها، جوانها ریختند توی خیابانها، در پشت بامها، در کوچه و بَرزَن و همه جا، فریادشان این بود که ما اسلام را می‌خواهیم و جمهوری اسلامی می‌خواهیم. برای اسلام است که انسان می‌تواند جانش را بدهد.