یکی از تحولاتی که ... [اینکه] امروز یک دسته از اروپا آمده بودند، یک دسته جوانها، گفتند که ما آمدیم برای اینکه برویم در این روستاها کمک کنیم؛ یعنی این چه تحولی است [که] جوانی که بحبوحه جوانیش است، و در اروپاست، و باید در اروپا فرض کنید روی غریزه جوانیش مشغول پی چیزهای دیگر باشد، همچو تحول پیدا شده است که عده زیادی بودند، زن و مرد، گفتند که ما از اروپا آمدیم که برویم روستاها کمک کنیم به مردم. به آنها گفتم که ارزش این عمل را خیلی باید بدانید که این عمل چه ارزشی دارد. این روستایی که تا کنون میدیده تنها هست و همه قدرتها مخالف او هست و میخواهند بچاپدش، ببیند که از اروپا یک دسته جوان تحصیلکرده، مهندس و طبیب و دکتر، اینها آمدهاند با آن زحمت به ایران و میروند توی این روستاها برایشان گندم میچینند... وقتی کشاورز دید که خانمها از خانهها پاشدهاند، از اروپا، اینجا هم همین طور، از دانشگاهها و از دانشکدهها و از مراکز تحصیل جوانها ریختند، زن و مرد- در تلویزیون دیشب هم نشان داد این را- من دیدم ریختهاند اینجا و دارند کمک میکنند به اینها، در روحیه این کشاورزها چه قدر این تاثیر دارد؛ چه قدر اینها را آقا میکند که میبینند خدمه اینها عبارت از دکتر است و مهندس؛ آمدند کمک کار هستند. این ارزشش خیلی است.