این مسئلهای که آن اشخاصی که در صدد تهذیب هستند، در صدد تزکیه نفس هستند، پنجاه سال زحمت میکشند؛ بعد از زحمتهای فراوان پنجاه ساله به یک مقامی میرسند. و این جوانها را خدای تبارک و تعالی آن طور در ظرف یک مدت بسیار کم متحول کرد به یک مقامی که آنهایی که پنجاه سال زحمت کشیدهاند، نرسیدهاند به این مقام، نرسیدهاند به آنجا که غیر از خدا اصلًا هیچی نخواهند، شهادت را این طور طالب باشند. این طور شهادت را در بر بگیرند. این یک مساله مهمی است. ما همیشه باید در نظر داشته باشیم که این مساله، مسئله عادی نیست که یک نفر آدم، صد نفر آدم، هزار نفر آدم یا همه بتوانند انجامش بدهند. یک کشور چهل میلیونی که با بیبند و باری میخواستند اینها را بار بیاورند و همه قدرتها دنبال این معنا بودند و همه تبلیغات و همه گفتار و همه نوشتهها دنبال این بود، یکدفعه متحول بشود به یک کشوری که همه حزب الله هستند و همه آن چیزهایی [را] که شهوی بود و آن چیزهایی [را] که مربوط به شهوات نفسانیه بود، دور ریختند و ایستادند در مقابل قدرتهای بزرگ و شکست دادند آنها را. این تحول، تحولی است که شرق و غرب نمیتوانند بفهمند. آنها هر چیزی میتوانند بفهمند، همین در سطح مادیت اشیا را ارزیابی میکنند که کدام پیروز شد، کدام پیروز نشد. در سطح معنویت اینها نمیتوانند اصلًا تصور کنند که یک کشور چهل میلیونی چطور متحول شده است به یک چیزی که جوانهایشان را میدهند و گریه میکنند که کاش یکی دیگر هم داشتند. دست و پایشان را از دست دادهاند و تاثرشان به این است که من ندارم که باز [به جبهه] بروم! و این صحنههای بسیار نورانی که در جبههها [است] شما که هستید، بهتر از ما میدانید که چه صحنههایی است. وقتی که آقایان میآیند اینجا با من صحبت میکنند، واقعاً انسان تعجب میکند از اینکه این چه شد، چه قضیهای واقع شده است که این طور تحول حاصل شد.