یک نقشههای مختلفی است برای جوانهای ما. یک بابش همین باب مخدرات است؛ تریاک و هروئین و امثال ذلک، که این را، همین طوری که شما الآن مشغولید یک کار الهی است شما دارید میکنید. مسئله نجات یک آدم نیست، مسئله نجات اسلام است. مساله آن هم اگر بود لازم بود. اما مساله بالاتر از اینهاست، عمیق است مساله. همان طوری که پخش هروئین در سرتاسر کشور به توسط اشخاص، که یا نمیدانند دارند چه میکنند، یا دانسته میکنند، این روی توطئهای است برای اینکه قشر جوان را مهمل بار بیاورند، که نفتش را میبرند این مشغول هروئینش باشد. شرافت ملیش را دارند میبرند این مشغول تریاکش باشد. این همه اشخاصی که بتوانند جلوی اینها را بگیرند معالجهشان بکنند، باید معالجه بکنند، نصیحتشان کنند که آقا یک موجودی که میخواهد همه کار ازش میخواهد بیاید چرا خودت را مهمل میکنی، که چند دفعه این کار را بکنی بعدش یک آدم مهملی بشوی که هیچ کار ازت نیاید. برو معالجه کن. در بین مردم واقع بشو. در جناح خَلاقِه واقع بشو. این یک امری است لازم، این هم از آن اموری است که باز برمیگردد به حفظ حیثیت یک ملت و اسلام. اگر اسلام نداشته باشد، اگر کشور ما نداشت این جوانها را که فریاد زدند و مشتشان را گره کردند، الله اکبر گفتند و اینها را بیرون کردند، اگر فرض کنید که جوانهای ما خدای نخواسته مبتلا به هروئین بودند این کار را میتوانستند بکنند؟ آدم وافوری میتواند پا شود توی خیابان مشتش را گره کند و جنگ کند. و آدم هروئینی میتواند این کار را بکند.
این یک باب است که باز چون برگشتش به حیثیت اسلام است لازم است. یعنی واجب است به هروئینیها که بروند خودشان را معالجه کنند، و حرام است برای اشخاصی که نیستند در این باب بروند وارد بشوند، چه هروئین و چه تریاک و اینها و چه مشروبات و امثال اینها. همه اینها انسان را از آنی که هست ساقطش میکند. یعنی یک آدمی که همه کار میتوانست بکند، یک آدم بیکاره که باید بنشیند لب این منقل و چرت بزند.