باید عرض کنم که این قضاوت در اسلام بسیار اهمیت دارد و بسیار خطرناک است. اهمیت دارد که تمشیت امور مردم و رفع ظلمها و مخالفتها و اینها با دست اینها باید بررسی بشود و مظلوم از ظالم ممتاز بشود و حق اجرا پیدا بکند و خطرناک است؛ برای اینکه چنانچه- خدای نخواسته- حکم بر خلاف ما اَنزَلَ الله «۲» باشد، و لو در دو درهم، عَلی حَدِّ الکُفْر «۳» و قاضی عَلی شَفیرِ جَهَنَّم. «۴» بسیار خطرناک است، لکن امری است که واجب کفایی است و باید تکفل کرد. هر یک از اشخاصی که متصدی هستند اگر مجتهد عادل باشند، مستقلًا میتوانند و چنانچه مجتهد نباشند، آنها به تعیین مجتهد- در یک زمانی که ما فاقد هستیم، افرادی که تمام جهات را مستجمع باشند، با تعیین مجتهد- تصدّی میکنند. نباید از کاری که اهمیت دارد شانه خالی کرد. کار، آنکه اهمیت دارد در نظر شارع مقدس، این را نمیتوانیم ما از آن شانه خالی کنیم؛ واجب کفایی است. اگر شانه از زیرش خالی کردند، مورد مواخذه خواهند بود. باید تصدّی کرد. حتی در زمان بعضی از امرای سابق مثل خلفای بنی عباس و بنی امیّه و اینها، بعضی از اشخاص در خدمت آنها به حسب ظاهر میرفتند- و اشخاص بسیار صحیحی بودند- برای جلوگیری از بعضی مظالم. این طور نیست که اگر یک حکومتی هم ظالم شد، کسی بداند که میتواند رفع ظلمی از مردم بکند، میتواند یک راه صحیحی را پیش بگیرد، بتواند از آن شانه خالی کند.