شما میبینید که حتی این جوانهایی که الآن در اینجا و در لبنان و اینها مشغول خدمت هستند، چه روحیههایی دارند. همین دیروز یک جوانی آمده بود اینجا میخواست یک زنی را عقد کند. بعد از اینکه صحبت از مِهر شد، آن زن گفت که مهر من را این قرار بدهد که به مکّه من را ببرد. آن جوان میگفت که من زنده نیستم تا تو را به مکّه ببرم، من شهید میشوم. بالاخره با مدتی صحبت، ما راضیاش کردیم به اینکه نه، ان شاء الله، شما هستید و خدمت میکنید. این یک روحیه خیلی خوبی است که در جوانها پیدا شده است و امیدوارم که در همه ما این روحیهها پیدا بشود؛ آن روحیه مکتبی، توجه به مکتب، نه توجه به امور دیگر.