چنانچه این اطفال را از اول یک نحو تربیت بکنند که در آن انحراف نباشد، تربیتهای مناسب با انسان باشد، مناسب با فطرت پاک انسانها باشد، از آن اول، وقتی که [با] آن معلمین دبستان و کودکستان، بعد بالاتر، تحت تربیت واقع میشوند، با همان ترتیب وارد میشوند به دبیرستان مثلًا. و اگر اینجا هم همان تربیت به صراط مستقیم باشد و آنها را به آن راهی که فطرتشان اقتضا دارد هدایت کنند معلمین، از باب اینکه اینها جوان هستند و اول بچه بودند و حالا جوان دیگری شدند، در آنجا اگر باز تعلیم و تربیت، یک تربیت انسانی باشد، با همان حال که پذیرش هر تربیتی در نوسالها و [میانسالها] خیلی زود انجام میگیرد، وارد میشوند به مراتب بعد. آنجا هم چنانچه تربیت، یک تربیت انسانی باشد و موافق با فطرت انسان که همان فطرت، ودیعه گذاشته از خداست فِطرَتَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها آن طور باشد، در دانشگاه هم همان جور تربیت باشد، اینها بعد که تحویل به جامعه داده میشوند و مقدرات جامعه قهراً به دست اینها سپرده میشود بِالمَآل «۲» کشور را کشور نورانی، کشور انسانی، کشور به فطرت الله، تربیت میکنند، و کشور را به جلو میبرند.