آن کسی که حتی علم توحید را، علم ادیان را، علم اخلاق را، همه این علوم را دارد لکن تزکیه نکرده نفسش را، این یک موجود خطرناک میشود برای جامعه. و یک دانشگاهی که، جوانهایی که در آنجا میروند که آموزش ببینند، نه آموزشش آموزش است و نه پرورشش پرورش. و اگر آموزشش هم آموزش صحیح باشد، اگر تزکیه نشده باشد این آدم، بعد از تزکیه تعلیم و تربیت هست، اگر تزکیه نشده باشد و علم وارد بشود در یک قلبی که مُزَکّی نیست، این فساد ایجاد میکند. و خدا نکند که فساد از جانب عالِم غیر مزّکی واقع بشود. در احادیث ما هست که در جهنم از بوی تعفن عالِم سوء، جهنمیها در ایذا هستند. شما دیدید که در این مدتی که دانشگاههای ما دست نااهلها بود، تعلیمات، تعلیماتی بود که جوان وقتی از آنجا با این تعلیمات بیرون میآمد غربزده بود. حتماً باید پیوسته به غرب باشد، پیوسته به خارج باشد. آموزش این طور بود؛ نه آن هم یک آموزش صحیح، یک حدودی داشت. دانشگاههای استعماری یک حدودی دارد در تعلیمات. نمیگذارند که جوانهای ما تعلیم صحیح ببینند، درست تحصیل بکنند. تا یک حدودی اینها را آموزش میدهند. جوانهای ما که خارج هم میروند، این طور نیست که وقتی خارج رفتند همدوش جوانهای انگلستان و امریکا تحصیل بکنند، و همان طور که آنها تحصیل کردند به اینها هم همان طور آموزش بدهند. آنجا هم آموزش، برای ممالک استعماری؛ پرورش هم، پرورش برای مملکت استعماری.