دستگاه تلویزیون یا دستگاه رادیو که آموزنده باید باشد، قدرت بدهد به جوانهای ما، جوانهای ما را نیرومند کند، نباید دستگاه تلویزیون جوری باشد که ده ساعت موسیقی بخوانند. جوانی که نیرومند هست از نیرومندی برگردانند به یک حال خُمار و به یک حال خَلْسَه، مثل همان تریاک میماند این هم این قدر با او فرق ندارد، این یک جور خلسه میآورد، آن یک جور خلسه میآورد. اینها باید تبدیل بشود...این خیانت است به یک مملکتی، خیانت است به جوانهای ما. این موسیقی را حذفش کنید بکلی، عوض این یک چیزی بگذارید آموزنده باشد. کم کم مردم را و جوانهای ما را عادت به آموزندگی بدهید؛ از آن عادت خبیثی که داشتند برگردانید. اینکه میبینید که جوانها اگر این نبود میروند سراغ موسیقی دیگر، برای این که اینها عادت کردند! این شاهد بر این است که جوانهای ما فاسد شدند. الآن ما موظّفیم که این نسلی که فاسد شده برگردانیم به صلاح و نگذاریم این کوچکهای ما فاسد بشوند، اینها را جلویش را بگیریم...از راه سمع و بصر شما میتوانید خدمت کنید به این مملکت، چنانچه خیانت کردند به این مملکت. رادیو و تلویزیون از اموری است که از همه چیز بهتر میشود به آن آموزندگی داد، دستگاه را دستگاههای مترقی کرد؛ و جوانها را با او تربیت کرد؛ برای اینکه همه گوش میکنند، و همه جوانها گوش میکنند و دهاتیها و روستاییها و آنها هم همه، هر کس توانسته یک رادیو پیدا کرده، و اگر نتوانسته، رفته منزل رفیقش و گوش کرده است.