انسان اگر چنانچه در خلال تحصیلی که مشغول تحصیل است یک قدم هم برای تهذیب نفس بردارد ... این حوزهها فاقد شدند این مطالب را. این نیست الآن، کم است اینها. اینها هم نمیگویند. کم است آن اشخاصی که حالا هم یک حوزه تهذیبی داشته باشند؛ یک حوزه اخلاقی داشته باشند؛ یک حوزه موعظهای داشته باشند. یک دستهای ناپاک اینها را ساقط کرده؛ یعنی این حوزهها را ساقط کرده است. ای آقا! فلانی اهل منبر است! خوب، اهل منبر باشد. حضرت امیر هم اهل منبر بود. اینها برای این است که این حوزهها از این معنویاتی که دارند ساقط بشوند. مادیات هم که ندارند، یک آبرویی هم که در جامعه دارند که دولتها از این آبرویی که اینها در جامعه دارند میترسند، از من و جنابعالی که نمیترسند، من و شما که قدرتی نداریم، اگر از یک آخوندی، از یک مرجعی، بترسند، نه از دعای او میترسند و نه از نفرین او میترسند، کیْ آنها اعتقاد به دعا و نفرین دارند؟ آنها از ملتها میترسند؛ میترسند که اگر اهانتی به فلان بکنند ملتها بر آنها چه بشود. اگر ما به جان هم بیفتیم و من آن را تکفیر کنم، او من را تکفیر کند، هر دومان ساقط بشویم، خوب در بین ملتها هم، ملت هم از دست ما میرود؛ چنانچه رفته است
حالا؛ یک مقدار کمی از آن مانده، باقیاش از بین رفته. همهاش وقتی که انسان میشنود از اشخاص، هی اشکال بر این است که آخوندها این جورند و این جورند!