اينها مىگويند كه ايران منزوى است، الآن هم مىگويند. مقصودشان اين [است] كه پيش ملتها منزوى است يا مقصود اين است كه پيش دولتها منزوى است؟ اگر مقصود اين است كه پيش ملتها منزوى است، خوب، بيايند تجربه كنند؛ چند تا اتومبيل بياورند، يكى رئيس جمهور امريكا را تويش بنشانند، يكى هم رئيس صدر كذاى شوروى را بنشانند، يكى هم رئيس جمهور فرانسه را بنشانند، يكى هم ملكه انگلستان را بنشانند، يكى هم آقاى رئيس جمهور ما را، بروند توى جمعيت. اينها، اين چند تا اتومبيل راه بيفتند توى جمعيتها در دنيا، ما نمىگوييم ايران، مىرويم در امريكاى لاتين، مىرويم در خود انگلستان، مىرويم در بلاد ديگر حتى بلاد غير مسلمين، ببينيم كه معامله مردم با اين چند نفر سركرده- فرض كنيد كه هست- چه جورى است. آيا معامله همان معاملهاى نيست كه پاكستان با رئيس جمهور كردند؟ «1» با آنها چى؟ با تخم مرغ و با چه تنفر از آنها پذيرايى مىكنند. اگر مقصود اين است كه پيش ملتها ما منزوى هستيم، خوب، بيايند ببينند قضيه را و اگر مقصود اين است كه پيش دولتها منزوى هستيم، امروز هيچ دولتى نيست كه انتظار نداشته باشد كه ايران به او يك نرمش نشان بدهد؛ امريكا اين طور است، شوروى اين طور است، فرانسه اين طور است، آنها منزوى هستند. اين تبليغات زياد هى گفته مىشود. گفته مىشود و يك عده هم باور مىكنند. قبلًا البته باور زياد بود، حالا در ايران باور كم شده است و يك عدهاى خودشان را به باور مىزنند و ليكن توده مردم ديگر اين حرفهاى تبليغاتى را باور نمىكنند.