در هر صورت این نکته بود که از اینکه حالا مثلًا دو ماهی، چهار ماهی درس تعطیل بشود، از این نگرانی نداشته باشید. برای اینکه یکوقت انسان درس را تعطیل میکند برای اینکه برود تَعیُّش بکند، برای اینکه برود تنبلی بکند؛ یکوقت درس را تعطیل میکند برای خدا. همان طور که درس خواندن برای خدا ثواب و اجر دارد و ارزنده است پیش خدای تبارک و تعالی، گاهی وقتها هم تعطیل درس و اشتغال به یک مطلب مهمی- بلکه مهمتر از درس- این هم ارزنده است پیش خدا. الآن تعطیل شما و رفتن در اطراف و دهات دوردست، شهرها، دهات دوردست، مقصد، مقصدِ الهی است. فرق نگذارید بین اینکه در یک شهرستانی بروید و با یک جمعیت انبوهی مواجه باشید، یا در یک دهی بروید و با یک جمعیت کمی. وقتی بنا شد مقصد الهی باشد، ما بین این و آن فرق نگذارید بلکه گاهی آن اولی است. در شهرستانها- خوب- اقشار زیاد هستند، آمال زیاد است، شاید هوای نفس در آنجا زیادتر باشد اما در قرا و قصبات و دهات دورافتاده این مسائل کمتر است: هم افراد کم میروند هم جمعیتهای آنجا کم است، هم آنها از فقرا و- عرض میکنم- مستمندان هستند؛ طمع بین آنها کمتر است. از این جهت جنبه الهی آنجا بیشتر است. این طور نباشد که همه مجتمع بشوند در شهرهای بزرگ. متفرق بشوند در شهرها و قصبات و دهات و- عرض کنم- قرا و همه جا، و همه را آگاه کنند که رفراندم که شد، همه بگویند جمهوری اسلامی میخواهیم؛