علمای ما از آن صدر اول تا حالا، در هر عصری قیام کردند و در تاریخ نشان میدهد که اینها [پیوسته] قیامهایی کردند و زمین خوردند. در زمان ائمه، اولاد ائمه قیام میکردند و به تحریک خود ائمه بوده؛ نه این است که ائمه اطلاع نداشتند. گاهی هم امام- علیه السلام- یک چیزی میفرمودهاند برای حفظ او یا برای جهات دیگر؛ اما به حَسَب واقع اینها همانها بودند و برای خاطر ائمه، آنها قیام میکردند. زید برای آن قیام آن قدر ثنا از او کردند. اگر زید یک آدمی بود بر خلاف کرده بود، دیگر ائمه- علیهم السلام- چرا تعریف از او میکردند؟ چرا تاسف میخوردند این قدر؟ ما در عصر خودمان چند تا قیام علما را سراغ داریم؛ این علمایی که اینها میگویند که درباری هستند و علمایی که، عرض میکنم که چپیها و این منحرفین میگویند اینها جزء درباریها هستند. خوب، اینها مطالعه نکردهاند، سنشان هم این قدر اقتضا نکرده، گوششان [و چشمشان] هم این قدر باز نیست که ببینند که چند دفعه در زمان رضا شاه تا زمان محمد رضا شاه، این علمای اسلام قیام کردهاند بر ضد پهلوی- که نفسها را در سینهها حبس کرده بود- [کسانی] که بلند شد [ند] و قیام کرد [ند]، یک دفعه علمای اصفهان بودند، یک دفعه علمایِ عرض میکنم، آذربایجان بودند، یک دفعه علمای مشهد بودند، [علمای] قم بودند؛ که اجتماع میکردند و مخالفتشان را اعلام میکردند.