عمده آن جهت و غاياتى است كه در افعال انسان و در آلاتى كه انسان درست مىكند، و در علم و دانش و ساير چيزهايى كه افعال انسان است، آن چيزى را كه جهت مىدهد آن غايات است. آن چيزهايى است كه براى آن چيزها قلمها وجود پيدا كرده است، مسلسلها وجود پيدا كرده است، علم و دانش وجود پيدا كرده است. اگر غايات و مقاصد و آن چيزهايى كه براى او اينها وجود پيدا كرده است، الهى باشد، هم قلم و هم مسلسل و هم علم و دانش و هم هر عملى ارزش پيدا مىكنند؛ ارزش الهى. ارزش قلم به غايتى است كه براى او قلم زده مىشود. ارزش مسلسل هم به غايتى است كه براى او مسلسل كشيده مىشود. اگر اين ارزش غايى نباشد و اگر آن مقصد، مقصد انسانى و الهى نباشد، نه مسلسل آلتى است كه به درد بخورد و نه قلم. و خطر قلم بيشتر از مسلسل است. و خطر بيان بيشتر از توپ و تانك است. و خطر علم بيشتر از همه اينهاست. لكن اگر به خدمت خلق باشد و به دستور انسان باشد و در خدمت انسان باشد و در خدمت خداى تبارك و تعالى باشد، تمام اينها ارزش پيدا مىكند. مسلسل هم همچون قلم مىشود، قلم هم همچون مسلسل.بايد بشر به فكر اين باشد كه آن چيزهايى كه مقصد است و براى تربيت انسان است، براى آموزش انسان است، براى تعليم انسان است، جهت به آن بدهد.