توجه دادن روحانیون نجف به بیان اعتراضات

سخنرانی در جمع علمای نجف (برگزاری جشنهای شاهنشاهی- وجوب قیام علما)
۱ تیر ۱۳۵۰/ ۲۸ ربیع الثانی ۱۳۹۱
روحانیت و مسئولیت‌ها,
توجه دادن روحانیون نجف به بیان اعتراضات

به هوش بیایید؛ نجف را بیدار کنید. اعتراض کنید. اگر صدتا تلگراف از نجف برود که با کمال ادب، آقای کذا و کذا- «اعلی‌ کذا»-با کمال ادب برود که آقا این گرسنه‌ها را سیر کنید؛ این مقدار خرجی که برای این امور می‌خواهی بکنی خرج این ملت بیچاره گرسنه بکن؛ خرج این ورشکسته‌های بیچاره بکن که بعضی‌شان فرار کردند از ایران؛ در همین جا هستند، در نمی‌دانم جاهای دیگر هم بعضی. اگر یکصد تا تلگراف از اینجا، از علمای اینجا، از فضلای اینجا، از طلاب اینجا برود، احتمال تاثیر دارد لکن کو که یک همچو چیزی بشود؟ اگر اعتراض نکنند که چرا اعتراض می‌کنید خیلی ما متشکر هستیم! ما تکلیف نداریم واقعاً؟! ما باید به حال این ملت بنشینیم نگاه کنیم هر چه‌ سر ملت می‌آید؟! همان برویم حرم حضرت امیر و یک دعایی بکنیم؛ همین مقدار کافی است برای ما؟! یا مایی که داریم در پناه اسلام و با بودجه اسلام، این بودجه‌ای که یک جزئی جزئی‌اش را به ما می‌دهند مع ذلک با بودجه اسلام داریم زندگی می‌کنیم، برای اسلام یک قدم نباید برداریم؟ «تَرَتُّبْ»  اسلام است؟ خوب آن هم بسیار خوب، سر جای خودش اما کافی است همین؟ کفایت می‌کند که ما جمع بشویم در مسجد کذا و کذا و فقه بخوانیم و اصول بخوانیم لکن غافل باشیم از همه جهات مسلمین؟ غافل باشیم از اینکه این یهود می‌خواهد ممالک اسلامی را قبضه کند، تا اینجا برسد، تا همه جا برسد، این قبور را می‌خواهد خراب کند؛ ما باید غافل باشیم از این؟ آن وقت آن کسی که نفت به این آدم می‌دهد مُسْلم است؟ این اعتراض ندارد که آقا نفت، نفت مسلمین را چرا به کفار می‌دهی؟ نفت مسلمین را چرا به کسی که در حال جنگ با مسلمین است می‌دهی؟