یکی از فحشهایی که گاه [به] یک آخوندی، اگر میخواست یک حرفی بزند که به درد مملکتش بخورد، میگفتند «سیاسی» است. اوایل که ما آمده بودیم به قم، یکی از علمای محترم- که محترم و رئیس بود در قم- این را بعض مقدس مآبها اشکال به او داشتند میگفتند منزلش روزنامه پیدا میشود! این طور، مغزها را تهی کرده بودند که اگر یک ملّایی منزلش روزنامه بود، این اسباب طَعْنَش میشد. چه کار دارد ملا به روزنامه؛ ملا چه کار دارد به سیاست. ما را وقتی که از حبس میخواستند بیرون بیاورند، آمدند گفتند که بیایید توی آن اتاق، از حبس درآمدیم رفتیم توی اتاق مجلَّلی هم بود نشستیم. پاکروان آمد پیش ما و آن مولوی - هر دو آنها هم رفتند- آمدند آنها و پاکروان در ضمن صحبتهایش گفت که سیاست عبارت از دروغ گفتن است، عبارت از تقلّب است، عبارت از خُدْعَه است، عبارت از فریب است، عبارت از پدرسوختگی است!- این تعبیر آخرش بود- این را بگذارید برای ما. میخواست ما را وادار کند به اینکه ما دخالت در سیاست نکنیم. من به آن گفتم خوب، اگر این سیاست عبارت از اینهاست، اینکه مال شما هست! بله، بعد هم برداشتند در آنجا نوشتند که تفاهم شد بین ما و فلان. من هم که آمدم سر منبر حسابش را رسیدم. اینها تبلیغات همچو کرده بودند که به خورد ما معمِّمین هم داده بودند که شماها بروید کنار، سراغ مدرسهتان، و این منافع مملکت را بدهید دست ما! مطلب این بود. مقدَّرات مملکت را بدهید دست ما؛ شما بروید آن گوشه مدرسه بنشینید و آن طور زندگی کنید و مساله بگویید برای مردم. آن هم نه هر مسئلهای را. اگر ما درست مساله میگفتیم که وضع این طور نبود. مسائل اسلام را کنار گذاشته بودند؛ و یک دستهای از مسائل شخصی را پیش کشیدند. مسائل اجتماعی اسلام، مسائل سیاسی اسلام، مسائل جنگ اسلام. آن قرآن را شما ملاحظه میکنید، قرآن مسائل سیاسیش و جنگیش و مقاتلهاش و اینهایش زیاد در آن طرح شده، اهلًا و سَهْلًا! اما دیگر کار نداشته باشید به اینکه تکلیف ملت با دولت چیست و تکلیف دولت با ملت چی هست؟ چه جور باید دولت باشد، شرایط حاکم چیست، شرایط شُرْطه چیست؛ شرایط قاضی چیست؟ اینها را دیگر شما کار نداشته باشید. شما هم بروید این مسائل [را کنار بگذارید] و ما هم باورمان آمده بود. همچو باورمان آمده بود که روزنامه خواندن را [عیب میدانستیم]. اوّلی که ما آمدیم قم، سنه چهل، روزنامه خواندن را عیب میدانستند! ما هم اصلًا جرئت نمیکردیم؛ یعنی ما هم خودمان جزء آنها بودیم.