این را من حالا نمیگویم؛ نجف هم که بودم- و سابق هم، قبل از آن هم- میگفتم که ما این قشر روحانی را اگر از دست بدهیم شکست میخوریم. ماها دیگر عرضه نداریم؛ اینها هستند که میتوانند کار انجام دهند. این قشر را نباید از دست بدهیم. روحانی هم گمان نکند که دانشگاهی چی! مقدرات مملکت ما دست دانشگاهیهاست. فردایِ امروز مقدرات مملکت ما دست اینهاست. این دو قشر با هم باید جور بشوند. این دو طایفه، که هر دو از منوَّر الفکرها هستند لکن مع الاسف شما خیال میکنید که آنها فناتیک هستند، آنها هم خیال میکنند شما بیدین هستید- خیال میکردند- حالا نیست این طور دیگر، این دو طایفه با هم مجتمع بشوند، رشد داشته باشند، رشد سیاسی داشته باشند، بفهمند که از غیر دارند هدایت میشوند، از اجانب دارند هدایت میشوند به اینکه «آن طایفه را کنار بگذار، اسلام منهای آخوند»، بفهمند که این مساله چیزی است که از خارج دارد انجام میگیرد، اغفال میکنند شما را، از آن طرف هم آن طایفه بفهمند از اینکه دانشگاهی یک عضو موثری است که ما فردا همه چیزمان دست اینهاست، اگر ایران بخواهد یک سعادتی پیدا کند با دست اینها سعادت پیدا میکند، اگر خرابی هم پیدا کند به دست اینها خرابی پیدا میکند، این دو قشر با هم متحد بشوند. توجه داشته باشند که مبادا در این هیاهویی که گاهی ایجاد میشود ایجاد اختلاف بشود. در این مسائلی که پیش میآید مبادا یکوقت یک دستی باشد که بخواهد شماها را از هم جدا بکند. همه با هم باشید، همه با هم همکار باشید، همه این نهضت را پیش ببرید.