اختلافاتی که در بلاد مختلفه من میشنوم که گاهی بین بعضی از مثلًا اشخاص هست، اشخاص روحانی هست، بسیار ناراحتکننده است. اختلاف ما سر چه بکنیم؟ ما بِهِ الْاختلافمان «۴» چه باید باشد؟ اسلام را همه قبول داریم. قرآن را همه قبول داریم. ائمّه هدی را همه قبول داریم. طریق را همه میدانیم این است، راه همین است. همه مخالفت کردید با رژیم طاغوتی. همه موافقت کردید با جمهوری اسلامی. این اختلاف که گاهی شنیده میشود ان شاء الله صحیح نباشد اینهایی که من میشنوم، لکن اگر خدای نخواسته اختلافی باشد، این به ضرر هم طرفین منازعه و هم اسلام تمام میشود. این جور گمان نشود که اگر من با شما مخالفت کردم، به ضرر شما تنهاست، به ضرر هر دویمان است؛ به ضرر هر دو روحانی مثلًا یک شهری؛ به ضرر روحانیت آن شهر است؛ به ضرر مطلق روحانیت است؛ به ضرر اسلام است. باید بسیار توجه داشت به این معنا. اگر شما فرض کنید که در یک جایی که تشریف دارید دیدید که بعضی از اشخاص مخالف با بعضی هستند، خوب، ممکن است یک سوء تفاهمی باشد؛ ممکن است یک اشتباهاتی باشد. خود آقایان شهر و خود ائمه جماعت شهر و خود اهل منبر و خطبای شهر بروند پیش آقایان، از آقایان خواهش بکنند که اختلاف نداشته باشند؛ رفیق باشند؛ برادر باشند؛ با هم باشند. همه میخواهید که اسلام رشد بکند و ترقی. همه ما در پناه اسلام هر چه داریم هست. ما چیزی نیستیم خودمان، هر چه هست اسلام است. و ما در پناه اسلام اگر چیزی باشیم، هستیم. این اسلام را ما باید حفظش بکنیم و این اختلافات جزئی اگر باشد، در نظر توده مردم ممکن است که صحیح نباشد؛ و لو در نظر فرض کنید که زیدی که با عمرو اختلاف میکند، هر دویشان خودشان را مُحِقّ میدانند. لکن باز هم که مُحِقّ میدانند، چون انعکاسش در توده مردم یک انعکاس صحیحی نیست، ممکن است موجب این بشود که مردم از روحانیت یک قدری سرخورده بشوند و بگویند حالایی که دست اینها هم افتاده، همین است میبینید. دارند میگویند به ما اینها را؛ حالا هم که جمهوری اسلامی شده، اینها هم نتوانستهاند کاری بکنند؛ نمیتوانند یک کاری انجام بدهند.