اگر خدای نخواسته یک نفر از کسانی که ادعای اهل منبری میکنند یا محرابی، یا در منبر میروند و یا در محراب، اگر چنانچه آن کسی که منبر میرود زبانش یک وقتی یک زبانی باشد که بر خلاف مسیر اسلام باشد، این غیر از یک آدم عادی است که توی دکانش یک خلافی میکند؛ یک کمفروشی میکند؛ این خطر، خطر به مکتب است. شماها سخنگوی اسلام هستید، اگر سخنگوی اسلام یک چیزی بگوید که با برنامه اسلام مخالف باشد، با مقاصد اسلام مخالف باشد، این مسئولیتش غیر از آن مسئولیتی است که یک نفر آدم عادی یک چیزی میگوید. یا باید این ادعا را نکنید و این شغل را قبول نکنید، یا اگر قبول کردید و این ادعا را کردید؛ باید سرش بایستید، همهمان، همه ما. الآن این لباسی- که الآن شعار است، لباس اسلام است، شعار است، لباس روحانیت است- که ما این لباس را پوشیدیم، به لوازم این لباس باید التزام پیدا بکنیم. دنبال این باشیم که شئون این لباس- که ما میگوییم لباس اسلام است- شئون این را باید حفظ بکنیم. اگر خدای نخواسته ما شئون این را حفظ نکنیم، لباس، یک لباس غصبی است. ما قاچاق هستیم آن وقت! برای اینکه لباسی که باید یک فردی بپوشد که اسلامی باشد، ما این لباس را از او غصباً پوشیدهایم. باید ما فکر این مطلب باشیم. اول شرط روحانی بودن، چه آن قشر از روحانی که اهل منبر و خطبا هستند که سر و کار با روحانیت دارند، سر و کار با روح دارند، و چه آن قشری که اهل محراب و اهل تحصیل و اهل فتوی و همین چیزها هستند، این یک مسئلهای است که برای همه سنگینی دارد و مشکلات دارد. و برای همه هم مسئولیت دارد؛ منتها مسئولیتها کم و زیاد دارد.