الآن همه چشمها دوخته شده است به این مملکت. و شاید بیشتر به این بنگاه که این بنگاهی که در اسلام در طبقه بالا واقع شدهاند، مربّی هستند، تربیت میخواهند بکنند، سخنگوی اسلام هستند، اینها چه میکنند، وضع همان وضع است، و لفظ تغییر کرده است یا خیر؟ حالا وضع را دارند تغییر میدهند، محتوا را دارند تغییر میدهند و متبدل شدهاند، این همین طوری که حکومتشان، رژیمشان، متبدل شد از طاغوتی به رژیم اسلامی، این قشر هم که قشر روحانی باشند، اعم از مراجع اسلام، و از علمای اسلام و از خطبای اسلام، از همه اینها مساله گوی اسلام، همه اینها که در این بنگاه واقع شدهاند، نظرها الآن دوخته شده است به اینکه اینها چه میکنند، الآن در چه حالی هستند، تغییری در روحیه اینها پیدا شده، در اعمال اینها پیدا شده است؟ یا اعمال همان اعمال و روحیه همان روحیه و یک لفظی را برداشتند و یک لفظ دیگر جایش گذاشتند...اینها چشمهایشان را دوختهاند به ما که از ماها اشکال بگیرند، به ما اشکال بکنند و اشکال را به آن [دامن] بزنند تا زیاد بشود، یکی را چندین هزار کنند و در مجلات اینجا و روزنامههای اینجا به طور همچو کنایه و رمز، و در خارج به طور صریح، حمله کنند، نه حمله به بنده و شما، حمله به مکتب، مساله این است که از اعمال ماها یک بهانهای دست دشمن داده بشود که مکتب ما را بگویند این طوری است. این مکتبدارها شما هستید، اگر مکتبدارها خدشه در آنها پیدا شد، آنها میگویند مکتب خدشه دارد. برای اینکه سایر قشرها سر و کار با موارد طبیعت دارند، با اسلام هم اگر سر و کار دارند، به این رژیم طبیعی اسلام آنها سر و کار دارند، اما شماها و ماها همه ادعایمان این است که ما سر و کار با ارواح مردم داریم، ما میخواهیم روح مردم را تربیت کنیم، چنانچه ما که سر و کارمان با معنویات اسلام است، با واقعیات اسلام است، از ما یک مسائلی ببینند، در محراب ببینند، در مسند ببینند، در منبر ببینند، اگر ببینند، نمیگویند که این آقا که منبر [ی] است یک آدم کذایی است، میگویند که روحانیون این طورند، اهل منبر، خطبای اسلام، این طورند، بعد منجرش میکنند به اسلام که اصلًا این همین است دیگر، این رژیم هم همان رژیم است، منتها یک اسمی را تغییر دادند و یک افرادی رفتند، یک ظلمهای رفتند؛ یک ظلمهای دیگر جایشان نشستند. یک منحرفینی رفتند، یک منحرفهای دیگر جایش نشستند. اینها برای ما یک همچو چیزهایی درست میکنند.