ممکن است که ما یک وقتی خدای نخواسته به آنها فرصت بدهیم، به آنها بهانه بدهیم، این بهانه اسباب این بشود که آنها با قلمهایشان شروع کنند بر ضد شماها نوشتن- گفتن. و مهم همان است که اینها نمیخواهند که اسلام در خارج تحقق پیدا بکند، از اسلام میترسند؛ خصوصاً حالا که به مشاهده دیدند. یک وقتی همان قضیه، قضیه علمی بود و آن مسائل را که پیش میآوردند و تبلیغات سوئی که میکردند برای همان مساله علمیش بود که میگفتند اگر اسلام پیدا بشود چه میشود؛ اگر روحانیون قدرت پیدا کنند چه خواهد شد.
در این نهضت اینها بِالعَیان دیدند که مساله همین است؛ اسلام همچو قدرتی دارد که با دست خالی بر قدرتهای بزرگ غلبه میکند، و روحانیون هم همچو مردمی هستند که این ملت پشت سرشان ایستاده و هر کاری میخواهند، هر امری میکنند، عمل میکنند. حالا که بالعیان این مطلب را مشاهده کردند، حالا خوفشان صد چندان شده است؛ و دست و پا میزنند به اینکه شماها را آلوده بکنند و پیش ملت باز شماها را یک طوری بکنند که مردم از شما روگردان بشوند و شما را هم بگویند که اینها تا حالا چیزی دستشان نبود، حالا که دستشان آمده اینها هم همانها هستند. مطلب اینها این است که بگویند که این روحانیون تا حالا کاری دستشان نبود حالایی که کار دستشان آمده است اینها هم همان مسائل هست و همان کارها را دارند انجام میدهند. اگر یک قدم کج گذاشته بشود، این یک قدم کج را صد مقابل اینها عرضه میکنند و در کتابشان یا در مقالاتشان یا در روزنامههایشان مینویسند.