نقشه های مختلف جهت ایجاد تفرقه و سستی در جامعه

سخنرانی در جمع نابینایان مدرسه ابا بصیر اصفهان (نفوذ 300 ساله غربیها در ایران)
صبح ۱۴ تیر ۱۳۵۸/ ۱۰ شعبان ۱۳۹۹
روحانیت، هشدارها و توصیه‌ها,
نقشه های مختلف جهت ایجاد تفرقه و سستی در جامعه

نقشه‌ها این است که تفرقه بیندازند؛ گروه گروه کنند مردم را. همان نقشه‌ای که در زمان سابق، زمان همین رژیم سابق بود، چه قبل از ماه رمضان و قبل از محرّم و صفر، این دو موعد جای تفرقه‌اندازی بود. برای اینکه ماه‌ رمضان «شهر الله» بود و قدرت روحانیون در ماه رمضان نمایشش زیاد بود، اجتماع مسلمین زیاد بود. ماه محرّم هم، ماه امام حسین بود و قدرت اینها- اهل منبر و روحانیون- آن وقت هم زیاد بود. جلو ماه رمضان یک چیزی درست می‌کردند. جلوه ماه محرم هم یک چیزی درست می‌کردند. حالا هم جلو ما ماه رمضان هست، الآن چیزی درست کرده‌اند. الآن اصفهان یک قصه‌ای درست شده است، مشهد هم همین طور، سر یک مطلب پوچی ریخته‌اند به هم، این چه قدر غفلت می‌خواهد. یک حالی که الآن مقدّرات اسلام مطرح است، قانون اساسی اسلام مطرح است، حکومت اسلام مطرح است، رئیس جمهور اسلام مطرح است، از اینها دست برداشتند؛ یک جبهه‌هایی که حساب شده آنها کارهایشان را خودشان کرده‌اند و بسیاریشان هم از روی بی‌اطلاعی، صد تا گروه درست کرده‌اند! صد تا حزب و گروه در همین چند وقت درست کرده‌اند. هر کدام گروه گروه شدند. و مع الاسف در اصفهان، در تهران هم یک مقداری، در مشهد هم.
حالایی که قبل از ماه رمضان است و حالایی که باید قدرتها با هم جمع بشود و این مقدرات مملکت را درست بکنند و اسلامی کنند حکومت را، سر یک شخصی دعوا می‌کنند آیا این مسلمان است یا نه! مسلمان است به من چه؛ مسلمان نیست به تو چه! چرا همه قدرتها را به باد فنا می‌دهید برای اینکه زید مسلمان است یا غیر مسلمان؟ قضیه مرحوم شمس‌آبادی شما خیال کردید که یک چیز عادی بود. این هم جزء همانها بود که با طریقهای مختلف اینها می‌آمدند و درست می‌کردند. یک وقت «شهید » را پیش می‌آوردند، دِ از این ور، دِ از آن ور! یک ماه محرم و صفر و بیشتر، منبرها همه خرج این می‌شد که شهید جاوید چه! از این طرف یک دسته‌ای تایید؛ از آن طرف یک دسته‌ای تکذیب. یک خورده که این سست می‌شد، یک چیز دیگر درست می‌کردند. مرحوم شمس‌آبادی هم از آن امور بود که شاید هم خودشان این کار را کردند- من‌ نمی‌دانم- که یک کسی را بکشند صدا درآورند، یک دسته از آن طرف و یک دسته از این طرف، و بساط درست کنند یک قدری که این کمتر می‌شد آن وقت یک کس دیگر را به میدان می‌آوردند: این کتابهایش چه طور است! آن می‌گفت کافر است آن می‌گفت مسلمان است، آن می‌گفت که مسلمانی است تالیِ مثلًا انبیا! آن می‌گفت کافری است از ابو جهل  بدتر! اما نقشه توی کار است! آنهایی که اینها را درست می‌کنند نه به اسلام عقیده دارند و نه به روحانیت عقیده دارند و نه به هیچ چیز. آنها مادیت در نظرشان هست، و مسلمانها را به جان هم بریزند تا آنها چپاول کنند.