رضاخان و تز اسلام منهای روحانیت

سخنرانی در جمع هیات فاطمیون تهران (فلسفه عاشورا- حفظ جمهوری اسلامی)
۴ مهر ۱۳۵۸/ ۴ ذی القعده ۱۳۹۹
روحانیت، هشدارها و توصیه‌ها,
رضاخان و تز اسلام منهای روحانیت

از اولی که آمد رضا خان، بعد از اینکه مستقر شد، البته اولش خیلی هم روضه می‌گرفت؛ هم روضه می‌رفت و هم تکیه‌ها؛ همه را. یک دفعه در یک محرّمی گفتند همه تکیه‌ها را رفته است! بعد که بازی داد ملت را، و ملت ما هم صفای نفس دارند زود بازی‌ می‌خورند، بعد که بازی داد ملت را، آن وقت آن چهره‌اش را نشان داد؛ تمام روضه‌ها را در سرتاسر مملکت قدغن کرد؛ و بر معممین آن کرد که نمی‌توانست یک نفر معمم ظاهر بشود توی خیابان. بعضی از محترمین معممین، که نمی‌خواهم اسمش را ببرم، بردند در کلانتری، و همان جا با چاقو عبا و قبایش را بریدند به شکل اینکه کت و شلوار باید باشد، و رهایش کردند. و معمّمین را قدغن کرده بودند که شوفرها هم سوار نکنند. بعضی از شوفرها هم خوش رقصی می‌کردند برای آنها. مقصدْ آخوند نبود؛ مقصد اسلام بود. می‌دیدند که تا اینها هستند اسلام را نمی‌شود از بین برد؛ باید اینها را از بین برد، بعدش اسلام را از بین برد. «اسلام منهای روحانیت» همین تِزْ است. حالا یا گوینده‌اش ملتفت نیست، و یا ملتفت است.