اختلاف بر سر تقسیم طعمهها و کشورهای جهان سوم است و برای به دست آوردن سلطه استعماری نو. بهترین راه را در حمله به فرهنگهای ملتها دانسته و دانشگاهها را به خدمت گرفتند. و با به دست آوردن این مراکز، از رهاوردهای آنها مجلسهای فرمایشی ساخته و حکومتهای دلخواه به دست آوردند، و نظامها را سر تا قدم غربی یا شرقی کردند. و آنان که در این کشمکشها از همه بیشتر صدمه دیدند و رنج کشیدند کشورهای اسلامی بوده و هستند. چرا که اسلام دارای فرهنگ غنی انسانساز است که ملتها را، بیگرایش به راست و چپ و بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه، به پیش میبرد و انسانها را در بعد اعتقادی و اخلاقی و عملی هدایت میکند، و از گهواره تا گور به تحصیل و جستجوی دانش سوق میدهد.
اسلام در بعد سیاسی، کشورها را در همه زمینهها، بدون تشبث به دروغ و خدعه و توطئههای فریبنده، به اداره و تمشیت حکومت سالم هدایت میکند؛ و روابط را با کشورهای دیگری که به زیست مسالمتآمیز و خارج از ظلم و ستمکاری متعهد هستند محکم و برادرانه میکند. اقتصاد را به صورتی سالم و بدون وابستگی، به نفع همگان، در رفاه همه مردم، با اهمیت به مستمندان و ضعیفان، بارور میکند؛ و برای رشد بیشتر کشاورزی و صنعت و تجارت کوشش مینماید. و در بعد نظامی، به همه کسانی که صلاحیت دفاع از کشور را دارند برای مواقع اضطراری تعلیم نظامی میدهد؛ و در این مواقع بسیج عمومی اختیاری و احیاناً اجباری میکند؛ و در حال عادی برای دفاع از مرزها و تنظیم شهرها و ایمنی جادهها و حفظ نظم و انتظام، نیروی مومن ورزیده تربیت میکند.