فقه را در حوزههای علمیه مثل قم و مشهد و امثال اینها و همین طور نجف باید فقاهت را حفظ کنند. حوزهها باید حوزه فقاهت باشد. این حوزههای فقاهت بوده است که هزار و چند صد سال این اسلام را نگه داشته. این مشیْای بوده است که از زمان قدیم، از زمان ائمه هدی تا زمان ما، مشیْای بوده است که علمای ما داشتهاند و آن حفظ فقاهت. نباید حالا شما فکر کنید که حالا که باید [در] امور سیاست هم ما دخالت بکنیم، پس به فقاهت کار نداشته باشیم. خیر، باید حوزههای فقاهت به فقه خودشان به همان ترتیبی که سابق بود هیچ تخطی نکنند. به همان ترتیبی که سابق تحصیل میکردید فقه و مقدمات فقه را [تحصیل کنید]، محکم فقاهت را حفظ کنند. و ائمه جماعت محکم مساجد خودشان را و ارشاد ملت را حفظ کنند. و خطبای ملت هم باید منابر خودشان را و موعظههای خودشان را و ارشاد خودشان را حفظ کنند. و در عین حال مراقب اوضاع مملکت خودشان باشند. چنانچه اهل بازار باید بازار خودشان را حفظ کنند لکن مراقب باشند. این طور نباشد که ما یکوقت خدای نخواسته، از آن اصلی که اساس حفظ اسلام است رو برگردان بشویم و حوزهها به فقاهت کم توجه بشوند. این فقها هستند که حصون «۳» اسلام هستند و حفظ کردند اسلام را. باید حوزهها عنایتشان به فقه و فقاهت از همه چیز بیشتر باشد. اگر حوزههای فقاهت خدای نخواسته از بین برود یا سست بشود، رابطه ما بین فقها و ملت قطع میشود. این حوزه فقاهت است که رابطه را محفوظ نگه داشته است. اگر یک اشخاصی آمدند در حوزهها و پیشنهاد کردند که فقه لازم نیست، مثلًا به این طول و تفصیل باشد و فلان، و بیاییم یک چیزهای دیگر را هم چه بکنیم، اینها اشتباه میکنند یا مامورند. فقه به همان قوّت اولیهاش باید باقی باشد. حوزههای فقاهت، هم فقاهت را داشتند و هم یک جمعی هم معقول و سایر علوم را تحصیل میکردند. علمای اخلاق بودند در حوزهها که مردم را و علما را و اهل علم را دعوت به مسائل اخلاقی میکردند. اهل معنویت و عرفان بودند که اشخاصی را دعوت میکردند به آن طور، و کارهای خودشان را انجام میدادند. لکن فقاهت که اساس است سر جای خودش بود و باید باشد.