قضيه اين نبود كه يك مجلس قانونى بوده و يك انتخاب قانونى بوده و اينها، و ما حالا مىگوييم كه شما تا حالا درست و برويد؛ اصلًا از اول غلط بوده است. از اول نبوده ايشان شاه. پدرش را انگليسها تحميل كردند به ما، خودش را هم متفقين يعنى هم انگليس و هم روس و هم امريكا تحميل كردند به ما. كىْ يك همچو حرفى بوده است كه ايشان تا الآن هم پشت سرش ايستادهاند و هر شب و هر روز داد مىزنند به اينكه نه، ما اين را مىخواهيم، ما بهتر از اين كسى را نداريم. با تعبير اينكه، بعضى وقتها تعبير به اينكه مىگويند- گفت تعبير شده به اينكه اين «آدم» ماست! كارتر بگويد اين را كه اين آدم ماست، اين بايد باشد! ما نمىخواهيم آقا. خوب، يك كسى كه شما گذاشتى براى منافع خودتان، ما منافع خودمان را بايد ملاحظه كنيم؛ ملت ايران مىگويد منافع خودم را مىخواهم ملاحظه كنم نه منافع امريكا را. خوب، امريكا و انگلستان و روس همه شان جمع شدند به اينكه ما ايشان را [آورديم،] بايد باشد ايشان. همه فرياد ملت ايران اين است كه اينها چكارهاند كه مىگويند ايشان بايد باشد؟ ملت ما، ملت و مملكتْ مال ما؛ هيچ كدام شما حق نداريد بگوييد كه ايشان بايد باشد.