آقایان علما و روحانیون وظیفهشان از همه مردم زیادتر است، سنگین تر است. اینها موظفند از طرف خدای تبارک و تعالی. الآن هم ملت مُسْلم آن قدری که به حرف این طایفه گوش میدهند به حرف کسان دیگر گوش نمیدهند. بنا بر این حجتی است این از خدای تبارک و تعالی بر ما که شمایی که مردم به شما گوش میدادند و مردم از شما اطاعت میکردند، چرا- مثلًا- قصور در این معنی داشتید؟ چرا کم- مثلًا- چیزی گفتید؟ ان شاء الله نداشته باشند لکن- خدای نخواسته- اگر در بین بعضیها باشد، وظیفه ما بسیار سنگین است. چه از جهت اینکه تهذیب این دانشگاه اسلامی- دانشگاه بزرگ اسلامی- که باید به دست مراجع بزرگ بشود، و چه باب تعلیم و تعلم که باید باز تصفیه بشود و به دست بزرگان ما اداره و تصحیح بشود، و چه در کیفیت تحصیل که باید تجدید نظر بشود. ما به همه آقایان- با کمال خضوع- عرض میکنیم که شمایی که باید ارشاد کنید این ملت را، باید مجهز بشوید؛ باید مجهز به جمیع انحای ارشادات. مردم از شما توقع جمیع انحای ارشادات را دارند.
اسلام همان طوری که ابعاد مختلفه دارد به حَسَب ابعادی که انسان دارد اسلام برای انسان آمده است، برای انسانسازی آمده است، قرآن کتاب انسانسازی است- همان طوری که قرآن ابعاد مختلفه دارد حَسَب ابعادی که انسان دارد، علما هم باید ابعاد مختلفه داشته باشند در تعلیم، حَسَب ابعادی که اسلام دارد و حَسَب ابعادی که انسان دارد. البته یک نفر نمیتواند همه این ابعاد را جوابگو باشد؛ لکن یک حوزه مرکب از ده هزار نفر یا حوزههای مرکب از- مثلًا- سی هزار نفر، اینها میتوانند دسته دسته باشند و هر دستهای یک بُعدی را اداره بکند: یکی جهات عقلی را، یکی جهات سیاسی را، یکی جهات اینهایی که همه در اسلام است؛ همه این جهات در اسلام هست و باید حوزهها آن طور باشند، مجهز بشوند و همان طوری که [در] اسلام ابعاد مختلفه هست، حوزهها هم ابعاد مختلفه داشته باشد: اشخاص مختلف برای هدایت مردم. و اگر چنانچه از این حوزهها اشخاص صحیح و اشخاص به درد بخور، از این حوزهها بلند نشود، جای دیگر ما توقع باید نداشته باشیم. باید اینها همین طوری که فقه را و انحای فقه را تعلم و تعلیم میکنند، سایر موارد اسلام را، سایر ابعاد اسلام را هم باید تحصیل بکنند و باید تدریس بکنند، و اشخاص ارزنده را بار بیاورند تا مردم را ارشاد و هدایت بکنند.