دخالت در سیاست، سیره اولیاء

سخنرانی در جمع ائمه جماعات خراسان و روحانیون (توصیه به روحانیون)
۱۸ شهریور ۱۳۶۰/ ۱۰ ذی القعده ۱۴۰۱
روحانیت و مسئولیت‌ها,
دخالت در سیاست، سیره اولیاء

یک وقت بازی نخورید! یک وقت این شیاطین نیایند بگویند که به شما چه دخالت در اسلام، دخالت در سیاست؛ شما بروید سراغ مساله گفتنتان! خیلی هم معزز هستید و چنانچه مساله می‌گفتید، دیگر [شهادتی‌] واقع نمی‌شد؛ برای دخالت در سیاست بود که چندین هزار معلول و [شهید] دارید. این اشکال اولش به نبی اکرم وارد است. اگر ایشان هم به سرمایه‌دارهای مکه و حجاز کاری نداشت و تو مسجد می‌نشست و مساله می‌گفت، جنگ پیش نمی‌آمد، کشتار نمی‌شد، عموی معظمش کشته نمی‌شد. و به سید الشهدا وارد است. اگر سید الشهدا می‌رفت پیش یزید و بیعت می‌کرد و مساله گو، مساله می‌گفت، با او می‌ساخت و مساله می‌گفت، یزید خیلی هم احترام می‌کرد، دستش [را] هم می‌بوسید. ولی تکلیف این بود؟ ما وحشت داریم از اینکه چند هزار آدم از ماکشته شده است؟ اگر ما وحشت داریم، باید ما اصلًا طریقه انبیا را کنار بگذاریم. باید آن چیزی که انبیا آوردند، آن چیزی را که خدا امر کرده به آنها که بروید این سردمدارها را دعوت کنید، [رها کنیم.] دعوت همین نبود که بروند بگویند: آقا، مسلمان شو؛ چنانچه نشد، دیگر بروند سراغ کارشان. نخیر، دعوت می‌کردند، با شمشیر توی سرشان می‌زدند تا آدم بشوند، کشته می‌دادند و می‌کشتند. مگر شهادت یک امری است که انسان برای آن عقب‌نشینی بکند؟! هی گفته بشود به اینکه خوب اگر این طور مسائل نبود، اگر ما با شاه کنار می‌آمدیم، دیگر این قدر کشتار واقع نمی‌شد. پیغمبر هم اگر با ابو سفیان کنار می‌آمد، نمی‌شد. سید الشهدا هم اگر با یزید، حضرت امیر هم اگر با مخالفینش، که مخالف اسلام بودند، کنار می‌آمد، دیگر کشتاری نمی‌شد، دیگر جنگ صفینی در کار نمی‌آمد، جنگ جَمَلی در کار نمی‌آمد. چشمها را هم می‌گذارند و خودشان را یا به نفهمی می‌زنند یا نفهم‌اند و نمی‌بینند که انبیا چه کردند و چه زحمتهایی و چه جانفشانی‌هایی برای مقاصد خودشان کردند، و اسلام- از صدر اسلام تا آخر- اولیای خدا چه کردند و چه جانفشانی‌هایی کردند و چه فداکاریهایی کردند.