اگر الآن به شما ملت مسلمان و به شما روحانیون معظم اشکال بکنند که آقا، چنانچه نشسته بودید سر جایتان، خوب، چیتان لنگ بود؟! خوب، محمد رضا کارها را انجام داده بود؛ حالا امریکا هم یک قدرش را ببرد، خوب به ما چه؟ مال دنیا که این قدر ارزش ندارد؛ نفت هم یک چیز بوگندی است که ارزشی ندارد، خوب، ببردشان جان ما را فارغ کند از نفت؛ اگر شما با آنها ساخته بودید، حالا دیگر این اجتماعات نبود و این راهپیماییها نبود و این زحمتها نبود و این تعطیلات نبود و این کشتارها نبود و این گرانیها- مثلًا- نبود و امثال ذلک، همه این حرفها به انبیا وارد است. اگر شما خودتان را دنباله رو انبیا میدانید و ملت ما خودش را دنباله رو پیغمبر اکرم میداند، باید این مسائل را با کمال جدیت [ادامه دهد با] همان طوری که پیغمبر اکرم در همان وقتی که زمان رحلتش بود، همان وقت یک جیشی را فرستاده بود بیرون مدینه، مهیا بودند که بروند به جنگ. کدام روز پیغمبر خالی از این مسائل سیاسی و اجتماعی بود؛ از جنگ بود؟ پیغمبر نمیدانست مگر در احد این قدر کشته میشود و در فلان، این همه عزیزان از بین میروند؟ لکن تکلیف بود؛ خدا گفته بود این را. پیغمبر هم نمیتوانست تخلف کند؛ امر خدا بود. خدا بینات فرستاده و میزان فرستاده و حدید فرستاده: لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط. اگر شد با بینات، با میزان- موازین هر چه هست- اگر نشد، حدید است. تو سر مردم با حدید زد تا اینکه اینها را آدم کرد، تا جامعه را جامعه صحیح کرد.