یک وزارتخانه دست ما بدهید، یک چند ساعت از این رادیو، که دارد موسیقی و بچههای ما را دارند سوق میدهند به فساد اخلاق، یک- دو- سه ساعتش را هم دست ما بدهید اما آزادمان بگذارید، نه اینکه برنامهاش هم خودتان بنویسید که این جوری برو بگو- ما را آزاد بگذارید، یک- دو- سه ساعت از برنامه رادیو دست ما بدهید، ما برایش تعیین میکنیم برنامه را که او صحبت کند؛ و من به شما قول میدهم که نه با سلطنت شما مخالفت داشته باشد، نه با وزارت شما مخالفت داشته باشد، نه با ریاست شما مخالفت؛ با هیچ کدام مخالفت ندارد. فقط اگر وزارت فرهنگ و دستگاههای فرستنده، یک مقداری، در دست ما باشد ما مردم را آشنا میکنیم؛ دنیا را آشنا میکنیم به احکام اسلام و اسلاممان؛ و فرهنگ را یک فرهنگ مستقل، یک فرهنگ مسْلم، یک فرهنگی که یک دانه عربش وقتی میایستاد جلو امپراتور، وقتی که میایستاد، شمشیرش را درمیآورد و آن دیباجها را کنار میزد میگفت: رسول الله فرموده است که ما لباس حریر [در بر] نکنیم، ما روی جای حریر هم نمینشینیم. ما این جور رجال درست میکنیم. آن وقت ببینید که اگر یک همچو رجالی از مکتب ما بیرون آمد و از فرهنگ ما بیرون آمد، این رجال تحت تاثیر استعمار میرود؟ لکن چه بکنیم که استعمار نخواهد گذاشت؛ دست خبیث استعمار نخواهد گذاشت که وزارت فرهنگ را دست ما بدهند؛ و الّا حق با ماست؛ فرهنگ باید ما باشیم.