اسلام هم وقتى مىخواهند بشناسند، با حرفهاى اروپاييها مىشناسند. حرفهاى غربيها را مىآورند. فلان غربى اسلامشناس! اسلامى كه غربىها براى ما معرفى مىكنند! اين براى اين است كه ما خودمان را باختهايم در مقابل غرب، شرق خودش را باخته است. تا از اين باختگى بيرون نيايد، تا محتواى خودش را پيدا نكند، نمىتواند مستقل باشد.
استقلال نظامى يك مسأله است؛ استقلال فكرى، استقلال روحى، مغز خود آدم مال خودش باشد، همهاش توى آن غرب نباشد، هر چه مىخواهد بگويد: غرب، كى گفته، فلان فيلسوف گفته، فلان چه گفته، اين تا شرقيها آن حيثيتى كه خودشان داشتند- و يك وقتى قبله همه جا بودند. آن وقتى كه آنها وحشى بودند، اينها قبله بودند براى آنها