ن در طول این نهضت، اشخاصی را [دیدم،] بسیار هم مردم نماز خوان و ملا و معتبر و اینها [بودند،] لکن در همان یورش اول که سازمان امنیت برد و یک دستهای را اذیت کرد و زد، راحت طلبی را برداشتند و انتخاب کردند و کنار نشستند؛ حالا یا ساکت کنار نشستند یا بعضی هم ساکت نشدند و کنار نشستند؛ یعنی، موافقت کردند با دستگاه. این دستهای که خودشان را از اول مهیا کردند برای مقابله؛ مقابله با ظلم، این دسته از اول توجه به این معنا داشتند که این مقابله زحمت دارد، این مقابله شهادت دارد، این مقابله حبس دارد. اینها در حبس هم بعضیشان میرفتند و آن زجرها را میکشیدند، قدمشان که از حبس بیرون میآمد، میرفتند سراغ باز مقابله؛ برای اینکه این یک مکتبی بود و یک خطی بود؛ خطی که ترسیمش را انبیا از صدر عالم کردهاند؛ آن انبیایی که در آتش سوزاندند آنها را و ارّه کردند آنها را و آنها اگر میخواستند که آن خط خودشان را منحرف کنند، خیلی هم محترم بودند.