آن حضرت ابراهیمش، که تقریباً راس انبیای سلف بود، با تبرش برداشت آن بتها را همه را شکست. هیچ خوف این را هم نداشت که بیندازندش توی آتش. خوف این حرفها را نداشت؛ اگر داشت که پیغمبر نبود. یک همچو موجودی که با یک قدرتهای بزرگ جنگ میکند و یک تنه خودش تنهایی در مقابل یک همچو قدرتهایی میایستد که بعداً بیایند بخواهند آتشش بزنند.