پیغمبر اکرم که سیزده سال در مکه رنج کشید، حبس بود، زجر کشید، توهین شد، هزار جور بساط بود، در آنجا صبر کرد؛ صبر کرد و دعوت کرد اشخاصی را. بعد هم که ملاحظه فرمود که نمیشود در اینجا کار را پیش برد، هجرت کردند به مدینه. در آنجا خوب، اشخاصی به آنها مُنْضَم شدند. ده سال هم که در آنجا بودند تمام همّشان در این بود که با این قلدرها جنگ بکنند و اینهایی که ظالم بودند، اینهایی که میخواستند مردم را بخورند، اینهایی که منافع ملتها را میخواستند بخورند. با اینها جنگ کرد تا اینها را آن مقداری که شد ساقط کرد؛ ولی صبر میکرد.