ائمه ما- علیهم السلام- که همه شان کشته شدند، برای این [بود] که همه اینها مخالف با دستگاه ظلم بودند. اگر امامهای ما تو خانههایشان مینشستند و عرض میکنم، آن طوری که اینها میگویند ... مردم را دعوت میکردند به بنی امیه و بنی عباس؛ اینها که محترم بودند، روی سرشان میگذاشتند آنها ائمه ما را، لکن آنها میدیدند هر یک از [ائمه] حالا که نمیتواند لشکرکشی کند، از باب اینکه مقتضیاتش فراهم نیست، دارد زیرزمینی اینها را از بین میبرد اینها را میگرفتند، حبس میکردند. ده سال در حبس آنها بودند. برای نماز و روزه بود که حبس کردند حضرت موسی بن جعفر را؟ چون نماز میخواند؟ چون روزه میگرفت؟ چون مردم را دعوت میکرد به [پیروی از] هارون الرشید و ... [که] شما بروید و با آنها بسازید؟ هر چه آنها ظلم میکنند شما حرف نزنید؟! یا قضیه این نبوده است آنها از باب اینکه میدیدند این خطرناک است برای دولت خطرناک است، برای قدرتها اینها خطرناک بودهاند برای اینها؛ از این جهت، این طور شد که آنها را حبس کردند، کشتند، [اذیت] کردند، تبعید کردند.
میگویند مردیکه از [مدینه] برمیدارد امام- علیه السلام- را میآورد در اینجا، یا حضرت عسکری را در سامرا چندین سال نگه میدارد و تحت فشار و در نظام، در عَسْکر ... در جُند ایشان را نگه میدارد و محبوس است امام- علیه السلام- در آنجا. این از باب این [بود] که نماز میخواست بخواند؟ خوب ...، خود آنها هم نماز میخواندند، به نماز چه کار داشتند؟ چون امام- علیه السلام- پسر پیغمبر بود، آن وقت پسر پیغمبر خیلی هم [مورد احترام بود]؛ اگر پسر پیغمبر سر جای خودش مینشست و کار نداشت به مردم، چیزی نبود؛ اما آنها گاهی به اشاره آنها ... (چون موردی بود که اگر میفهمیدند، ریشه اینها را میکندند) در ظاهر وقتی که یکی از این هاشمیون قیام میکردند بر ضد حکومتها؛ در ظاهر اینها یک انتقاد صوری هم از آن میکردند، لیکن با دست اینها بود. اینها آنها را وادار میکردند به اینکه این کار را بکنند. دعا میکند امام- علیه السلام- به زید و امثال اینها که قیام کردند بر ضد این خلفا و بر ضد این قدرتمندها.