در جهت عبادت او، در جهت معارف او، که اینها را نمیتوانیم حالا ما همهاش را ذکر کنیم، در جهت زهد آن ترتیب، آن ترتیبی که بعد از اینی که همه وسایل برایش فراهم است باز از نان و نمک و یک چیز مختصر تجاوز نمیکند. در قضیه بیت المال آن طور است که خوب دیدید، تاریخ را دیدید که وقتی که صحبت دیگری میشود چراغ را خاموش میکند. اینها یک قصههایی است که ما میشنویم، یک واقعیت است و لیکن پیش ما یک قصه است؛ ما نیستیم این طور. در مسئله جنگ ما باید بگویم- اگر این را بگوییم خیلی بعید نگفتیم- که شمشیر ایشان از آن وقتی که وقت این بوده است که ایشان جنگ بکنند تا آخر عمرشان در غلاف نرفته است. در تمام جنگهای رسول خدا- الّا نادر- ایشان بوده است و پیش قدم بوده است. بعد از رسول خدا مشاور جنگی بوده است و لو اینکه مدتهای طولانی اسلام محروم شد از ایشان. بعد از اینکه مردم با ایشان بیعت کردند، باز هم تمام عمرش را به جنگهای داخلی گذراند. این طور نبود که حالایی که من یک آدم عارفی هستم بروم کنار بنشینم برای اینکه من عارفم، من یک آدم زاهدی هستم حالا که زاهدم دیگر کار نداشته باشم به مصالح مسلمین، بروم کنار بنشینم، من یک عالم فقیهی هستم، حالا که فقیه هستم دیگر کار نداشته باشم که به مسلمانها چه میگذرد، من هم بروم کنار بنشینم. در عین حالی که همه این معانی در او بوده است؛ توحید در حد اعلا، معرفت در حد اعلا، فقه در حد اعلا، هر علمی در حد اعلا، در عین حال در جهاد هم در حد اعلا بوده. ابعاد مختلفه این است که در آن بعد این را وادار نمیکند که از این یکی صرف نظر بکند؛ جامع الجهات است.