جشن برای او باید بگیرند که وقتی که احتمال این را میدهد که در آخر مملکت یک گرسنهای باشد، به خودش گرسنگی میدهد. آنی که کنار مسجد، دار الإمارهاش و دکه القضائش همین مسجد کوفه- یک گوشهای از مسجد کوفه- دکه القضائش هست و روی زمین مینشیند و یاکُلُ کَما یاکُلُ العَبیدُ و یَمْشِی کَما یَمْشِی الْعَبید.وقتی هم پیراهن گیرش میآید پیراهن نو را به «قنبر» میدهد، پیراهن کهنه را خودش بر میدارد و آستینش هم، آستینش هم که بلند است پاره میکند همان طور میپوشد و میرود خطبه میخواند؛ یک مملکتی هم دارد که دَه مقابل مملکت ایران است. این جشن دارد.