آن شبی که شب فوت ایشان، ضربت خوردن ایشان هست، آن شب مهمان ام کلثوم، میگویند بوده است؛ وقتی که برایش غذا میآورند، ایشان غذا برای افطارش میآورد، میبیند که نمک آورده و شیر؛ میگوید تو چه وقت دیدی من دو تا خورش داشته باشم؟ یکیاش را بردار. میگویند که رفته است نمک را بردارد؛ گفته است: به جان من شیر را بردار. با نمک دو لقمه دست برد و خورد. این حکومت ماست، حکومت اسلام است.