موقعی که معاویه روی کار آمد و از طریقه و روش خلفا منحرف گشته و خلافت را مبدل به سلطنت نمود. در این موقع حضرت ناچار شد قیام کند؛ چون نمیتوانست قیام نکند؛ زیرا روی موازین شرع و عقل نمیتوانستند معاویه را یک روز بر مقام خلافت پایدار ببینند. ناصحینی که حضرت را از روی غفلت نصیحت میکردند و میگفتند بگذارید معاویه بماند تا پایه سلطنت و خلافت شما محکم شود، بعداً او را از مقامی که دارد پایین بیاورید، نمیدانستند که اگر حضرت صبر میکرد بعداً مورد اعتراض مسلمین واقع میشد، و پس از محکم شدن کار، ممکن نبود او را خلع کرد.
حالا شاید اشخاص غافل این نکته در ذهنشان باشد که خوب بود حضرت وقتی جای پای خودش را محکم میکرد، معاویه را خلع کند؛ و لکن اشتباه است. لهذا وقتی ملاحظه فرمودند یک حکومت جائر میخواهد حکومت کند، قیامْ وظیفه الهی بود و عمل فرمودند.