شما توقع دارید که دو هزار و پانصد سال تعلیمات غلط، حالا ما از آن دو هزار و پانصد سال و اینها را گذاشتیم، پنجاه سال در مَرئی و منظرِ ماها بود. شما توقع دارید که یک جمعیتی که پنجاه سال جوانهایش با این تبلیغات بزرگ شدند، بچهها از سن کوچکی که چشمشان را باز کردند تا وقتی که به دانشگاه رفتند تا وقتی که به بازار رفتند تا وقتی که به کارگری رفتند، به دهقانی رفتند، هِی درِ گوششان خواندند که «تمدن بزرگ» و آریامهر کذا، و یک رژیمی که تمام اداراتش اداراتی بود که بر خلاف مصالح کشور بود، از همهاش، حتی هر جایش بگردید، مصالح کشور مطرح نبود. مصالح خود آنها یا مثلًا فرض کنید که اربابها. اگر میخواستند دانش به ما به جوانهای ما بیاموزند، یک دانش استعماری آموختند، اگر تعلیم و تربیت بود، تعلیم و تربیتی بود که به نفع آنها باشد. تعلیم و تربیتی که به نفع خود کشور باشد، در کار نبود. شما حالا توقع دارید که اینها که پنجاه سال در این اداره کار خلاف کردند، فوراً متبدل بشود یک شیطان به یک ملائکه؟ امکان ندارد. تدریج لازم دارد.