دست استعمار در ممالک اسلامی یکی از فعالیتها را که میکند این است که اسلام را به یک حقیقت عقب افتاده کهنه شده معرفی کند. سران قوم میگویند کهنهپرستی است؛ ارتجاع است. اسلام را معرفی این طور میکنند. آقا! یک دستگاه فرستنده به ما بدهید تا ما پشت آن دستگاه فرستنده مبلّغینمان بروند اسلام را معرفی کنند به دنیا. صدای ما که به دنیا نمیرسد؛ صدای ما از این مسجد که بیرون نمیرود؛ این حرفهایی که همهاش منطقی است، قاچاق است! از اینجا که این آقایان بیرون بروند معلوم نیست کدامشان را خواهند گرفت، کدامشان را خواهند سلامت گذاشت. این ضبط صوتها معلوم نیست کجا ضبط بشود. اینکه دیگر به کسی حرف زدن نیست؛ اینکه راجع به مصالح اسلام و مسلمین است؛ اینکه دیگر دعوای با شخص نیست، با همه است. این دعوا نیست؛ این نصیحت است؛ این خیرخواهی است؛ خدا میداند خیر شما را ما میخواهیم. خوب به ما هم یک دستگاه فرستنده بدهید؛ اجازه بدهید مسلمینْ خودشان یک دستگاه فرستنده درست کنند، من ضامن میشوم که بر خلاف صلاح شما- خیلی- نباشد. بله، بر خلاف صلاح ارباب بزرگها هست و نمیگذارند؛ نخواهند گذاشت. اینجا باید «بدتر از یهودی» «۶» تلویزیون داشته باشد و هر طور دلش میخواهد تبلیغات بکند لکن تبلیغات ما آزاد نیست؛ «نمیشود؛ این مرتجعین نباید حرف بزنند»!