تبلیغات جوری کرده بود که آخوند را سوار اتومبیل نمیکردند، خدا میداند. مرحوم حاج شیخ عباس تهرانی- رضوان الله علیه- گفت که در عراق من میخواستم سوار اتومبیل بشوم، شوفر گفت ما دو تا طایفه را سوار نمیکنیم، یکی آخوندها را و یکی فاحشهها را. وضع آخوند این جور شده بود آن روز؛ یعنی این جور کرده بودند؛ جدا کردند اینها را از ملت. رضا خان هر کاری خواست کرد. آن آخوندها هم، آقایان هم قیام کردند، چند تا قیام کردند؛ لکن ملت از باب اینکه گول خورده بود نتوانست، همراهی نکرد؛ آنها هم لشکری نداشتند. الآن هم پشت سر هم تبلیغات هست؛ تبلیغ پشت سر تبلیغ. فلانی در قصر ییلاقیِ آنجا هست و جوانها میروند پیش او در قصر ییلاقی! [خنده امام]، این قصر ییلاقی ماست که نداریم یک اطاقی که آقایان بتوانند بنشینند! باید این طوری بایستند [خنده امام]! این تبلیغات است آقا؛ میخواهند این طوری جدا کنند مردم [را] از دین؛ ولی حالا دیگر ایران این حرفها را گوش نمیدهند. این حرفها مرده است دیگر؛ روشن شدهاند مردم، مطلع شدهاند مردم بر حیلهها، دیگر به این حرفها گوش نمیدهند؛