نقشه این شد که با تبلیغات- علاوه بر فشارهایی که میآورند- تبلیغات بر ضد آن قدرتهایی که ممکن است یکوقتی بر خلاف آنها یک خودنمایی بکند و نقشه آنها را [...] و در زمان رضا شاه هم تبلیغات زیاد بود، به طوری که مردم را- آنهایی که آگاه نبودند- از روحانیت تقریباً بسیارشان را برگرداندند.
در زمان این پسر، که بدتر از آن پدر در یک جهاتی بود، در این زمان تبلیغات زیاد شد، به طوری که این تبلیغات در دانشگاه هم، جوانها هم- که جوانهای خوبی بودند- این تبلیغات در آنها هم اثر کرد؛ به حیث که یکوقتی بود که در دانشگاه اسم یک معمم را شاید نمیشد ببرند! بلکه در دانشگاه بعض از آیات قرآن را در دیوار مینوشتند و مسخره میکردند. برای اینکه آنها، که منحرف میکردند اینها را از راه حق، نقشهشان این بود که نبادا یکوقت اسلام قدرت پیدا بکند در جامعه، و روحانیت که خدمتگزار اسلام است آن هم قدرت پیدا بکند، و جامعه را بکِشد به طرف مخالفت با دستگاهها و مخالفت با اجانب.