مطبوعات ما الآن تعطیل است، چندین وقت است که تعطیل است؛ چرا تعطیل است؟ برای اینکه سانسور است. میگویند سانسور نباید باشد. هر جا را میروی الآن تعطیل است، هر جا را میروی اعتصاب است برای اینکه مردم میبینند که دارد از بین میرود یک مملکتی در دست اینها. ادارات مطلعند که چه میگذرد، منتها بیچارهها نمیتوانستند صحبت کنند حالا؛ حالا اعتصاب میکنند. هر جا بروی اعتصاب است. مریضخانه اعتصاب است، طبیب اعتصاب است، در دادگستری- نمیدانم- وکیل اعتصاب میکند، قاضی اعتصاب میکند؛ هر جا بروی اعتصاب است. برق اعتصاب است؛ همه چیز اعتصاب است؛ چرا؟ خیلی در رفاه هستند که اعتصاب میکنند؟! خیلی کارشان خوب است و آزاد هستند؟! آزادی زیاد به ایشان دادند- به قول کارتر- که اینها همه در اعتصاب هستند و در زحمت هستند؟! یا نه، میبینند که اعتصاب بکنند یک مدتی، یک مدتی فلج کنند این کارها را، بهتر از این است که اعتصاب نکنند و همیشه گرفتار باشند. باید اعتصاب بکنند تا اینکه رفع بشود این گرفتاریها. ما همه مکلف هستیم مثل همه، یعنی باید همه ما دنبال مطلب باشیم و بتوانیم با روزنامهنگارها مصاحبه کنیم؛ مسائل ایران را بگوییم. نتوانیم مصاحبه کنیم، رفقا داریم در امریکا، در اینجا، در انگلستان، در هر جا رفقا داریم، آشناها داریم، در بین آشناها بایستیم بگوییم. چند نفر ایستادهاند توی مدرسه دارند با هم صحبت میکنند، شما هم بگویید آقا مسئله ایران این است، درد ایرانیهایی که الآن قیام کردهاند این است، خیانتهایی که این مردک کرده است به مردم این است نه این روزنامهها یا مجلاتی که در خارج بعضی وقتها منتشر میشود و بر ضد ایران صحبت میکند. این مسائل نیست. مسائل این است که این دارد همه حیثیت ایران را به باد میدهد، و تا حالا به باد داده.