شرق بايد بيدار بشود از اين خوابى كه او را كردند. از اين غفلتى كه آنها ايجاد كردند در ما بايد بيدار بشويم. اگر بيدار نشويم، ثانياً هم ما طعمه آنها خواهيم بود. بايد دانشگاهها بيدار بشوند. بايد از همين دبستان تا آن آخر دانشگاه، از اين افكار غربزده تهى بشوند. و شرق روى پاى خودش بايستد. اگر شرق روى پاى خودش نايستد، باز وابسته باشد [هيچ چيز اصلاح نمىشود و خطر] وابسته فكرى عمده است كه خيال كند همه چيزش از اوست، تا يكى مريض مىشود به اطباء اينجا رجوع نمىكند؛ فوراً بايد برود امريكا يا بايد برود انگلستان. نمىشود اينجا! با اينكه يك دسته از اطبا كه آمدند اينجا، من گفتم كه دانشگاههاى ما چه كردند تا حالا كه حالا وقتى كه يك كسى مريضى مىشود بايد بروند آنجا؟! مىگفتند ما مىتوانيم معالجه كنيم، لكن مردم اين جور شدند. اين افكار افكارى است كه مملكت ما را به تباهى دارد مىكشد كه همه چيز ما بايد از آنجا بيايد و همه چيز ما بايد وابسته به آنجا باشد. حالا چون اتومبيل ما از آنجاست و برق ما هم نمىدانم چه و زهر مار ما از آنجاست، پس بايد فرهنگ ما هم از آنجا باشد! پس بايد همه چيز ما از آنجا باشد. آقا، بدانيد كه اينها براى ما هيچ صلاحى نمىخواهند. اينها كوشش مىكنند كه ما از حيوانات پست تر باشيم! اينها كوشش مىكنند كه ما يا اشخاصى بار بياييم غربزده و براى آنها كار بكنيم. و اگر نه، بمانيم در اين حال عقب افتادگى، و ببرند آنها همه چيز ما را. شرق بايد بيدار بشود! بايد حساب خودش را از غرب جدا كند، تا آن قدر كه مىتواند. اگر مىتوانست بايد تا آخر جدا كند. حالا كه نمىشود، تا آن قدر كه مىتواند بايد جدا كند، لا اقل فرهنگش را نجات بدهد.