رضای الهی
این کتاب را برای رضای خدا نوشته ام
نمی خواستم معروف بشوم
نخواسته اند نام خود را ذکر کنند
نوشته شد به دست اقلّ فانی!
نگفتند بر عروه حاشیه دارند
اصلاً نمی خواهم حاشیه ام را چاپ کنم
من که نگفتم چاپ کنید
هیچ پاسخی ندادند
سی سال دقت کردیم
راهش را یاد گرفته است
هیچ واکنشی نشان ندادند
معیار اسلام بود
اگر برای من کردند چیزی ندارم بدهم
نمی توانم قصد قربت کنم
نفس است که دعوت می کند
قصد قربت کن
اگر برای خدا می کنید صبر کنید
می ترسیدم برای غیر خدا گریه کنم
ما امرمان دست خداست
رضای الهی در درجۀ اول بود
کار را برای خدا انجام دهید
مبارزه برای دنیا؟!
تعلق خاطری به آثارشان نداشتند